یکی از ادعاهای پوچ ماسون ها که منشأ ماتریالیستی دارد، موضوع پیروی ادیان از اصول اولسیون است. این عده در به ثبوت رساندن حقانیت ایدئولوژی خود، با ارائه دلایلی از علوم انسان شناسی و باستان شناسی سعی دارند این عقیده را که «ایمان به خدای یگانه مرحله بعد از «پولیته ئیسم (چند خدائی - ایمان به خدایان متعدد) بوده است» به مردم بقبولانند. ولی با کشف حقایق علوم انسان شناسی و باستان شناسی، و کشف رموز کتیبه های اقوام باستانی، بی محتوی بودن این نظریه به اثبات رسید.
مدارک و اسناد بدست آمد، حاکی از آن است که آئین پرستش خداوندان متعدد، در پی انحطاط ایمان و نابودی اعتقادات مذهبی توحیدی، و با اشاعه فساد در جامعه، بروز کرده است. در نتیجه، ادیان انحرافی که غالباً در اثر از بین رفتن اصول توحیدی و گمراهی افکار ظاهر شده اند، توانسته اند در بعضی از جوامع رسوخ نموده و تا امروز نیز تشکل خود را حفظ نمایند.
در تمام ادیان چند خدائی، خصوصیات مشترکی مشاهده می گردد. آنچه از منابع قدیمی استخراج شده، نشان می دهد که بر سر نام هر کدام از خداوندان مورد پرستش، برای جلوه دادن حالت مافوق بشری، به آن، که کلمه «رب النوع» اضافه شده بوده است (مانند رب النوع جنگ، رب النوع صلح و ....) با بررسی عقاید پولیته ئیست ها، با در نظر گرفتن اصل آفریده شدن رب النوع ها توسط یک خدا، موضوع انحطاط ادیان اصیل توحیدی، به خوبی روشن می گردد.
بعضی از رب النوع ها، با صفات خداوندی، توصیف گردیده، برخی نیز با الهام از توضیحات ادیان برحق در مورد موجوداتی چون جن و پری و شیطان و.... با مفاهیمی مانند، بدی، نیکی، شیطانی و.... وصف شده اند (رب النوع نیکی، رب النوع بدی و...) بقیه، با رساندن افرادی به درجه خدائی (مانند پیغمبرانی که معجزه نشان داده بودند، یا پادشاهان و سرداران کشورگشا، یا اشخاص مشهور و نامدار)، بوجود آمده بودند.
با سقوط و نابودی ادیان برحق، تخمین چگونگی ظهور عقاید بعدی، دشوار است.
همانطوری که نظام عالی آفرینش را بر مبنای عقیده ایجاد موجودات از قدرت خود ماده به طور تصادفی، توجیه کرده اند و بعدها نیز اعتقادات مختلف، از جمله، ایمان به خورشید، ماه و ستارگان (عقاید ناتوریسم و آنی میسم و غیره) بوجود آمده، عده ای نیز، با دادن صفات خدائی به ویژگی های بعضی از جانداران، به راحتی آنها را مورد پرستش قرار داده اند (مانند تجسم خدا در شکل و قالب حیوانات)
سرعت انحطاط ادیان بر حق نیز، نسبت به جوامع مختلف، متفاوت است. همان گونه که در بعضی کشورها، ظهور آن خیلی سریع به وقوع می پیوندند، در پاره ای بلاد نیز با تانی و پله پله، در اثر تحریفات گوناگون که شاید قرن ها طول بکشد، خود را ظاهر می سازد.
نحوه ایمان و اعتقادات مردم، در پرستش خدایان متعدد، بعد از ضایع شدن دین بر حق را، می توان بوضوح در تورات [عهد عتیق] تحریف شده و یا انجیل [عهد جدید] مُحَرَف ملاحظه نمود.
اولین نتایج دژنراسیون ادیان، با توصیف خدا با صفات انسانی متجلی می گردد بنا بر کتاب عهد عتیق خداوند مثل انسان، می تواند مرتکب خطا شود، از اعمالش اظهار ندامت کند، در مسابقه کشتی مغلوب شود، فریب داده شده و به عنوان پدر قوم یهود انتخاب گردد.
در کنار پرستش خدا با صفات انسانی، در تورات تحریف شده می توان، در سایه انحطاط دین، به اعتقادات پرستش انسان ها با سفات خدائی نیز برخورد نمود. یاکوب (حضرت یعقوب) آرون (حضرت هارون) و پیغمبرانی چون حضرت موسی را صفات خدائی داده مورد پرستش قرار داده اند. در همان راستا، انجیل همان مسئله را در مورد حضرت عیسی، به مورد اجرا گذاشته است. در تورات تحریف شده، علاوه بر انسان ها، ملائک نیز با صفات الهی توصیف می گردند.
در سنوات اولیه مسیحیت، مجسمه ها برای بت پرستی ساخته نمی شدند، با توسعه اصول و آدابی که تحت تأثیر افکار دوستان بت پرست مسیحیان، ظاهر گشته بود، بت پرستی گام به گام، و مرحله به مرحله، به جائی رسید که امروزه شاهد دعا و زانو زدن آنان، در مقابل انواع مجسمه های ساخت دست بشر هستیم. کلیه مسائل انحرافی دین مسیحیت، از دژنراسیون دین برحق و تزریق اصول و رسوم بی محتوی، ناشی شده است. به عنوان مثال، نمونه ای از قبیل مسائل، در حفاری های سال 1980 در چند شهر باستانی ترکیه، به چشم می خورد. مسیحیانی که بعدها، در اطراف شهرهای مذکور ساکن گردیده اند، با گذراندن حلقه ای به شکل هاله نور، بر سر مجسمه های آفرودیت (رب النوع زیبائی در یک دین بسیار انحرافی) و پوشیانیدن لباس، سعی نموده بودند ظاهراً مجسمه ها را به صورت حضرت مریم، در آورند.
لازم به توضیح است که بسیاری از مراسم مذهبی مسیحیان که امروزه بدون چون و چرا، و به صورت احکام و آداب لایتغیر، در حال اجراست، بعد از حضرت عیسی پیدا شده، و تأسیس یافته اند. در سال 431 میلادی، مریم مادر، به عنوان مادر خدا قلمداد شده است. در اصل بیش از یک کتاب، بر حضرت عیسی نازل نگردیده، ولی بعد از آن حضرت، ضمن تحریف انجیل های متعددی تهیه شده و 396 انجیل متفاوت از هم ظهور نموده است.
در سال 325 میلادی، با هدف تأمین مساوات در دین مسیحیت، مجمع بزرگی در شهر ایزنیک (IZNIK) تشکیل و با نظر این مجمع چهار انجیل به نام های متی، مرقس، لوقا و یوحنا، مورد قبول واقع گردیده و رأی بر امحاء بقیه انجیل ها صادر شده است.
در حال حاضر انجیل اصیل وجود نداشته و مسیحیت، ترکیب محتویات این چهار کتاب را قبول دارد. در هر صورتی که، نشریه «AWAKE» در سال 1952 اعلام کرد که بیش از پنجاه هزار مورد متفاوت در چهار کتاب مذکور ثبت شده است.
عقاید مربوط به تثلیث در قرن پنجم میلادی، مورد قبول واقع شد. به این قبیل انحرافات نه فقط در مسیحیت، بلکه بسیاری از ادیان بامحتوای ایمان به خداوند، می توان برخود نمود. علامت تثلیت با اشکال ما «مادر مقدس، پدر و پسر» و یا «پدر، پسر و روح القدس» را، در بسیاری از ادیان می توان ملاحظه کرد. با جرأت می شود عنوان نمود که راه و شرائط و روش های انحطاط ادیان، همه یکی است. علامات تثلیث، در بلاد مختلف بشرح زیر عنوان می شود:
هندوستان: پورشا، پاکریتی، آواتارا، یا برهما، ویشنو، شیما
مصر: آموت، موت، کوهن، یا اورزیریس، زیس، هوروس
یونان باستان: ژوپیتر، سمله، باکوس، یا زئوس، لاتون، آپولون
بابل: آرنو، نواه، بل
پولینزی: تآروا، اینا، اورو
تثلیت در قلب ماهیت دین عیسی نقش بسیار بزرگی داشته است.
اصالت قرآن کریم کتاب دین بر حق و کامل اسلام، بر همه روشن است. نسخه دست نویس آن، در موزه توپگاپی شهر استانبول، در معرض دید عموم قرار دارد. قرآن به طور مکتوب از نسلی به نسل دیگر و از سلسله ای به سلسله بعدی نقل شده و در معرض کوچک ترین تحریف و دستکاری قرار نگرفته است.
ظهور موضوع معصومیت پاپ در سال 1870 اتفاق افتاد. در کلیساهای کاتولیک ضرورت تجرد کشیش ها به سال 1074 صورت گرفت. عقاید مربوط به تهیه نان مقدس (نانی که در عشای ربانی تقدیس می گردد)، که به عنوان نمونه ای از خصوصیات و خون عیسی مسیح، با فرو بردن نان در شراب تهیه می شود، از سال 1220 میلادی به بعد مرسوم گردیده است. بنا به عقیده مسیحیان، حضرت عیسی در سر سفره شام آخر، به دوازده حواری خود، نان آغشته به شراب اکرام فرموده می گوید: کسی که گوشتم را نخورد، خونم را نیاشامد، در دنیای ادبی حقی نخواهد داشت. این مراسم که حدود یکهزار سال بعد از عیسی معمول گردیده، در حقیقت، از عقاید مهرپرستی (میترائیسم) سرچشمه گرفته است.
چهارده قرن قبل از عیسی، پرستش کنندگان میترا (الهه خورشید در ایران باستان) شاهد خوردن نان آغشته به شراب و بیان این جمله از زبان وی بودند:
«برای کسی که گوشتم را نخورد، خونم را نیاشامد، حیات وجود نخواهد داشت».
بنیان مراسم معجزه آسومیسیون * (صعود مریم مقدس به آسمان ها توسط ملائک در 15 اگوست) در سال 1950، به طور رسمی گذاشته شده است.
در دوره های اولیه مسیحیت، صلیب مورد استفاده قرار نمی گرفت. به سال 680 میلادی در کنفرانس استانبول، استفاده از صلیب برای تمثیل حضرت عیسی، مورد تصویب واقع شد.
در این خصوص، نمونه ها و مثال های زیادی می توان عنوان کرد، آنکه مورد نظر است توضیح این مطلب است که ادیان بر حق متکی بر ایمان توحیدی، برپایه اعتقادات نادرست ادیان منحرف و دژنره، بنا نگردیده، به عکس، با القاء افکار گمراه و منحط به ادیان و تزریق موارد انحرافی، آنها را به انحطاط می کشانند. در رابطه با تحریف انجیل، به یک نمونه دیگر که اخیراً انجام گرفته، اشاره می کنیم:
«برای برداشتن موانع و از بین بردن سردی و کدورتی که مابین کلیسا و ماسون ها، حاکم گشته بود، فراماسونرها دست به اقدامات و تشبثات مختلفی زدند. تا اینکه کشیش مکزیکی «سرگیومِندز» در دومین جلسه کنفرانس اصلاح امور واتیکان، ضمن اعلام این نکته که، در مرام و برنامه های ماسون ها تغییرات و اصلاحات اساسی صورت پذیرفته، تقاضای جبران گذشته ها را نمود. در پایان کلیسا این نشست را مفید تشخیص داده و تصویب کرد بخشی از انجیل که مطابق مندرجات آن عده ای از یهودیان، به جرم شرکت در توطئه قتل حضرت عیسی محکوم شده بودند، از انجیل حذف گردد* - (بیان نامه پاپ اعظم، 1965/2810 پاریس)
همان توضیحات، در صفحه 45 نشریه شماره 25 معمارستان ترکیه نیز بچاپ رسیده است. ملاحظه می شود که ماسون ها در فعالیت های ضددینی و دژنراسیون مذاهب، چقدر موفق بوده و نقش مهمی بازی کرده اند. علاوه برآن، تحریفات انجام شده توسط ماسون ها، کاملاً با اهداف و نظریات یهودیان مطابقت نشان می دهد.
اگر در عصر حاضر، فعالیت های معموله برای دور کردن مسیحیت، از مرام و مقصد اصلی آن را به عنوان مقیاسی در دست گیریم، مسئله انحطاط ادیان نازل شده در دوره های قبل از مسیحیت، حتی به فراموشی سپرده شدن آنها، به آسانی درک خواهد شد. امروزه شاهد اعتقاداتی هستیم که روزگاری به عنوان دین بر حق، از طریق وی بر عالم نازل شده ولی با ورود خرافات و افکار پوچ و انحرافی در آن، بتدریج به صورت فعلی در آمده اند. بدین جهت، دور شدن ادیان از اصول و حقایق، موجب ظهور رُسُل جدیدی گشته است. بنا به روایتی از اولین پیامبر جهان تاکنون، یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر، وظیفه نبوت را به عهده گرفته اند. قرآن کریم در این مورد می فرماید:
«ما تو را به حق و راستی به سوی خلق فرستادیم تا (نیکان را به بهشت ابد) بشارت داده (بدان را از قهر حق) بترسانی، و هیچ امتی نبوده جز آنکه، در میانشان ترساننده و راهنمایی بوده است.» (سوره فاطر، آیه 24) «و برای هر امتی رسولی است که هر گاه رسول آنها آمد و حجت تمام شد، (بر مومن و کافر) حکم به عدل شود و برکسی ستم نخواهد شد.» (سوره یونس، آیه 47)
«و همانا مادر میان هر امتی، پیغمبری فرستادیم تا به خلق ابلاغ کنند که خدای یکتا را بپرستید و از بتان و فرعونیان دوری کنید. پس (در نتیجه دعوت رسل) بعضی مردم را خدا هدایت کرد. و بعضی دیگر در گمراهی و ضلالت ماندند. اکنو شما در روی زمین گردش کنید تا بنگرید عاقبت آنان که انبیاء را تکذیل کردند یکجا رسید.» (سوره نحل آیه 36)

جست و جوی در ادیان تغییر یافته

شاید استخراج آداب و اصولی که هنوز رو به انحطاط ننهاده و اصالت خود را که حفظ کرده باشد از متون ادیان دژنره شده، با تمامی مشکلات، امکان پذیر باشد. در این خصوص، ضمن سودجوئی از منابع مختلف، و با تحقیق و بررسی های گوناگون، با دو مسئله روبرو می شویم:
1- ثبت و درج بعضی از اسامی، که به ندرت توانسته است تا امروز اصالت خود را در متون ادیان تحریف شده، حفظ کرده باقی بماند.
2- ثبت اسامی افراد و محل های مهم، که در اعتقادات بعضی از ادیان موجود بوده، و هر چند به علت اختلافات ناشی از زبان و سایر عوامل، کلمات آن عوض شده، ولی رساننده معنی و مفهوم اولیه است.
در قسمت اول به بررسی اسامی و نیز اشاراتی از پیامبران، که حضرت محمد (ص) را به عنوان آخرین نبی معرفی کرده اند، به استناد کتب مقدس این ادیان خواهیم پرداخت. در قسمت دوم به بررسی تطبیقی درباره مفاهیمی مانند وحدانیت خدا، آفرینش، روح، قیامت، بهشت و دوزخ، شیطان، ملائک، انبیاء و طوفان در ادیان تحریف شده، و مقایسه آنها با دین حق محمدی (ص) پرداخته خواهد شد.

1- اشارات بعثت حضرت محمد (ص) در ادیان:

قرآن کریم، در مورد نزول کتب و فرامین خداوندی، توسط انبیاء، اشارات بسیاری دارد در این مورد، قرآن، از صحف حضرت ابراهیم، تورات حضرت موسی، زیور حضرت داود تا انجیل حضرت عیسی، سخن رانده است. قرآن اشاراتی به کتب اولیه و قدیمی نموده، و امکان شناخت بعضی از آنها از جمله کتاب های زرتشتیان و برهمن ها را، میسر ساخته است. در سوره 26 آیه 196 فرموده است:
«و ذکر عظمت این قرآن، در کتب انبیاء پیشین مسطور است.»
حتی در کتاب مقدس زند - اوستای دین زرتشت که ششصد سال قبل از میلاد مسیح، حاکم بوده، خبر آمدن دشمن بت و بت پرستی نوید داده شده بود.

اشارات و علامات در دین زرتشت:

دین ایرانیان باستان، بعد از دین هندوان، از قدیمی ترین ادیان به شمار می رود. در دو منبع دساتیرو زند - اوستا، نوشته ها و احکان دین زرتشت، جمع شده بود. در دساتیر شماره 14، به بعضی از آداب دین اسلام اشاره شده و درباره ظهور حضرت محمد (ص) چنین نوشته شده بود:
«موقعی که اخلاق اجتماعی ایرانیان رو به فساد نهد، نوری در عربستان متولد خواهد شد. پیروان آن دین وی را عظمت خواهند بخشید. ساختمانی ساخته شده (کعبه وی اشاره است) و از درون آن مقدار زیادی بت برداشته خواهد شد. مردم به سوی آن عبادت خواهند کرد. پیروان او به ایران و شهرهای طوس و بلخ مسلط خواهند گردید. اکثر علما و دانشمندان ایران به پیروان وی خواهند پیوست.»
با توجه به مطالب فوق، قرن ها قبل از طلوع خورشید اسلام و ظهور پیامبر والامقام به روشنی حاکمیت اسلام نوید داده شده است. در بخش 129 یشت 13 که هم اکنون نیز موجود است، همان حقایق به چشم می خورد، و از بت شکن به عنوان رحمت عالمیان (رحمه للعالمین) یاد شده که این، همانطور که می دانیم یکی از القاب حضرت محمد (ص) است.

اشارات در کتاب مقدش هندوان:

در کتب مقدس هندوان، از قبیل خند 8، پارو 8، آدهیا 8 و شالوک 8 و، درباره ی ظهور اسلام و نبوت حضرت رسول محمد بن عبدالله (ص)، چنین گفت گو شده است:
«یک ملاجا (کسیکه با زبان بیگانه سخن گوید، یا نماینده یک کشور بیگانه) که مربی روحی است به اتفاق یاران خود قدم به عرصه وجود خواهد گذاشت. اسمش محمد خواهد بود. بعد از آمدن او، را جا در رودخانه کنگ و پانجا کوایا آب تنی نموده، به او می گوید: تو، از افتخار بشریت، ساکن بلاد عرب، برای کشتن شیطان، نیروی بسیار بزرگی فراهم آورده ای.» (آتورودا، کاندا 20، سوگتا 127، مونترا 3)
نکته بسیار جالب اسم بردن از حضرت محمد (ص) در متن کتاب است. ضمناً عبارت فخر عالم یا افتخار بشریت با لقب رحم? للعالمین، بیانگر یک مفهوم است.
بودا، از کسی که بعد از وی به جهان شرف خواهد بخشید، صحبت کرده است. این مرد که در زبان پالی، ماته یا (MATTEYA) در زبان سانسکریت، مائی تریا (MAITEREYA) و در زبان بورما آرمیدیا (ARMIDIYA) نامیده می شود، خوش قلب و رئوف بوده، و انسان ها را به راه راست دعوت خواهد کرد. اسامی فوق که قرن ها پیش توسط بودا داده شده، هر سه به معنی رحمت است، همانگونه که خداوند در آیه 107 سوره 21 قرآن کریم می فرماید: ما ترا به عنوان رحمت عالمیان فرستادیم.
در کتاب دیگری می گوید:
بودا، چنین گفته است: من اولین بودا (راهنما) که پا به جهان نهاده باشد، نیستم و آخرین نیز، نخواهم بود. در زمان معینی شخص دیگری خواهد آمد. او یکی است مقدس و منور و روشن، که قابلیت فوق العاده ای در اداره امور دارد. او اصول ابدی و ازلی را که به شما آموختم به جهانیان خواهد آموخت. آناندا پرسید: او چه طور شناخته خواهد شد؟ بودا جواب داد: او به عنوان مائی تریا (رحمت) شناسانده می شود.
«در متون کتاب های مقدس پالی، با سانسکریت، نام پیغمبر آینده ماهو، ماها، متا، خوانده شده که اولی به معنی عنایت دار است که این هر سه جزء صفات پیغمبرمان حضرت محمد (ص) است.» - (محمد در کتاب مقدس هندوان و ایرانیان باستان دهلی نو 1983)
«در کتاب مقدس قوم اینکا پوپولره (POPOVOH) از حضرت محمد صحبت شده و حضرتش با نام حبیب الله، توصیف گردیده است.» - «نور حق، نوشته خالق نورباقی صفحه 84)

موارد مورد اشاره در انجیل برنابا (BARNABA):

همان طور که قبلاً دیده شد، سیصد سال بعد از حضرت عیسی، هیأت عامل انجمن ایزنیک رأی بر جمع آوری حدود 396 انجیل که به اشکال مختلف نوشته شده بودند،
صادر و قرائت آنها را ممنوع اعلام کرده و برای تخطی کنندگان، علی الخصوص خوانندگان انجیل برنابا، مجازات های شدیدی در نظر گرفت. این انجیل توسط به نام برنابا، پسرعموی مرقس که یکی از حواریون حضرت عیسی بود نوشته شد. برنابا در سال 63 میلادی به قتل رسید. انجیل برنابا، به زبان عبرانی تحریر گردیده است. در حال حاضر نمونه موجود انجیل برنابا، با اینکه تحریف شده، برعکس تمامی انجیل های موجود از مقام خدایی حضرت عیسی و از مصلوب شدن او سخنی به میان نیاورده است. نسخ انجیل برنابا، هم اکنون در موزه بریتانیا، کتابخانه ملی شهر وین، و کتابخانه کنگره آمریکا موجود است. ولی برای قرائت یا تحقیق عرضه نمی شود. لکن با تهیه میکروفیلم آن، به وسیله ژنرال عبدالرحیم پاکستانی که به صورت مخفی این عمل را انجام داد، انجیل برنابا به زبان انگلیسی ترجمه، و از سوی موقوفه بیگم عایشه باوان منتشر و در دنیا توزیع گردید.
پس از بررسی، علت مخفی نگه داشتن و فعالیت های مربوط به امحاء انجیل مذکور، روشن شد. در بسیاری از فصول آن، به مواردی برخورد گردید که مژده ظهور حضرت محمد داده شده است. افشاگری های تحریف نشده در متن این انجیل بسیار زیاد است. در آیه های مختلف انجیل برنابا، اوصاف و اسامی حضرت رسول، به عنوان خاتم الانبیاء درج، و نام ایشان در بخش 35 آیه 8، بخش 43 آیه 9، بخش 54 آیه 4 و 10 و 18 و 21 و 23، بخش 55 آیه 4 و 7 و 8 و 16 و 28 و 23 و 24 و 35 و 36 و 37، بخش 51 آیه 4 و 3، بخش 58 آیه 20 و 3، بخش 83 آیه 22، بخش 90 آیه 4 و 3، بخش 97 آیه 7 و 14 و 15 و 18، بخش 112 آیه 17، بخش 136 آیه 9 و 12 و 14 و 18، بخش 137 آیه 1 و 4و 6، بخش 158 آیه 24، بخش 176 آیه 7، بخش 190 آیه 7، بخش 195 آیه 8، منعکس است.
کلمه مسببین که به معنی محمد است، در آیات زیر آمده است:
بخش 82 آیه 1 و 10 و 13، بخش 83، آیه 25، بخش 86 آیه 6، بخش 112 آیه 18، بخش 192، آیه 6، بخش 206 آیه 11 انجیل برنابا ذکر گردیده است. علاوه بر آن، در آیه های ذیل، حضرت رسول اکرم (ص) با عناوین زیر توصیف شده است:
در آیات 4 و 7 و 13 و 37 بخش 55 با عنوان رسول.
در آیات 18 و 23 و 24 و 35 و 36 بخش 55 با عنوان رسول الله
در آیه 20 بخش 56 با عنوان یا خلیل
در آیه 24 بخش 59 با عنوان محمد حبیب الله.
در آیه 24 بخش 72 انجیل برنابا، حضرت عیسی ظهور پیغمبر اسلام را، با بیان جمله «رسول خدا بزودی خواهد آمد» مژده داده و ظهور حضرتش را قرین با رحمت و مرحمت الهی دانسته است.
در آیه های 30 و 31 بخش 41 انجیل برنابا، فرمایش خدا به صورت «پیامبری از نسل تو خواهم آورد» خطاب به حضرت موسی درج است. در آیه 7 بخش 208 و آیه 16 بخش 141، مژده ظهور پیغمبری نه از سلسله داود، بلکه از نسل اسماعیل، داده شده است. در آیه 5 بخش 190 انجیل برنابا، از حضرت اسماعیل به عنوان پدر سلسله حضرت محمد (ص) نام برده شده است. در آیات 16 و 24 بخش 39 انجیل برنابا، آفریده شدن کائنات بحرمت رسول اکرم (ص)، عنوان شده است.
در آیه 12 بخش 196 انجیل برنابا، فرمایشات حضرت عیسی که وی را به عنوان مسیح [نجات بخش] خطاب می کردند، درج است که می فرمود: «من مسیح نیستم، مسیح حضرت محمد خاتم الانبیاء است.»
حضرت عیسی در مقابل سوال «ای معلم، آن ذاتی که از آمدنش سخن گفتی، کیست؟». فرمود: او محمد رسول الله است. - (بخش 197 انجیل برنابا)
حضرت عیسی به سخنانش چنین ادامه داد: این پیامبر، بعد از زمان شما خواهد آمد. موقعی که او بیاید حرفهایم تحریف شده است. از همین جهت، خداوند با ترحم و دلسوزی به انسان ها، مسیح را خواهد فرستاد. در بالای سر او، همواره ابر سفیدی خواهد بود. او خیلی مقتدر خواهد شد، بت ها را خواهد شکست و بت پرستان را به نابودی خواهد کشاند. - (آیه 7 بخش 163، انجیل برنابا) در سایه او، انسان ها خدا خواهند شناخت و او را گرامی خواهند داشت. از انسان هایی را که مرا به غیر از انسان، چیز دیگری بخوانند، به سکوت واخواهد داشت. - (بخش 76 انجیل برنابا)
صفات تسلی بخش و رحمت حضرت محمد (ص) در صفحه 44 انجیل برنابا، بدین صورت انعکاس یافته است:
«به شما می گویم، آن رسول خدا، رحمت عالمیان است. او فهیم، تسلی بخش، حکیم، مقتدر، مملو از عشق خداوندی، و دارای روحیه دقیق و نیکوست. با روح رحمت و خیرخواهی و حس عدالت، همدردی، حسن خلق و صبر جمیل همراه است. دوره ای که او خواهد آمد، دوره سعادت است. به نظر من شمارش خدمات حضرت محمد، ممکن نیست. چون قبل از من آفریده شده، و بعد از من تشریف خواهند آورد، و دینش در جهان بقای خواهد ماند.» - (آیه 15 بخش 42 انجیل برنابا)
«نکته جالب توجه اینست که مسائل طرح شده در انجیل برنابا، تشریح وقایع گذشته نبوده، بلکه پیش بینی دقیق و روشن رویدادهای بعدی است.» - (مژده برنابا، اکسفورد - انجیل برنابا، نوشته عبدالرحمن آیگون - ترجمه قسمتی از انجیل برنابا، اثر برهان آرسوی - برنابا انجیل حق، نوشته احمد قهرمان - نور حقیقت، اثر اسماعیل ارطغرل)

علامات مندرج در لوحه های ابلا "EBLA"

چهار هزار و پانصد سال پیش، سلطنت ابلا، در سرزمین هائیکه، منطقه جنوب شرقی ترکیه، مناطق جنوبی شهر شام و مزوپوتامین را در بر می گرفت، گسترده شده بود.
در حفاری های سال 1950، با کشف بیست هزار لوحه، که با خط میخی نوشته شده بودند، مجموعه بسیار مهمی به دست آمد. بعدها با کشف رموز و قرائت لوحه ها، توسط متخصص و خط شناس ایتالیایی پرفسور جیوانی بتسی ناتو، بشریت شگفت زده شد. در این لوحه ها، به اسامی آبرائم (ابراهیم)، اسماعیل و داود، برخورد می شود، از سودوم و گومرا بحث می گردد (این محل ها، محل به هلاکت رسیدن قوم لوط است) همچنین، در نوشته های تابلوها، از میکائیل یکی از چهار ملک مقرب نام برده شده است. لوحه های ابلا، حدود یکهزار سال قبل از ظهور حضرت موسی نوشته شده اند، لذا تأثیر تورات برآن، منتفی است. این الواح در اثبات این مطلب، که در آن دوره نیز دین بر حقی وجود داشته است، سند محکم و بلامنازعی بشمار می روند. - (مجله اشترن شماره 10 و 11 سال 1979 - نشریه ناشناس ژئوگرافیک شماره 154 سال 1978- نشریه علم و تکنیک شماره 118 و 131 سال 1978 و شماره 149 سال 1980)

2- بررسی تطبیقی مفاهیم دینی

بعد از این مطلب سعی خواهیم کرد، با استفاده از واژه های مربوطه، آداب و اصول مذهبی ملل مختلف را مورد بررسی قرار دهیم. این مفاهیم، در اثر اختلافات زبانی و اقوام مختلف، با کلمات گوناگونی ادا شده، و در متن ادیان تحریف شده، تا به امروز باقی مانده است. ابتدا عقاید مربوط به خداپرستی را بررسی خواهیم نمود.
پس از مرحله انحطاط مذاهب، و ظهور عقاید پرستش خداوندان متعدد، معمولاً یکی از خدایان، به عنوان رب النوع برتر و در مقام شامخ تر، متجلی شده و خود را ظاهر می سازد. این رب النوع، بطور عموم آفریننده و سرور بقیه خدایان محسوب می شود. حال، نام این خدای واحد، و یا رب النوع برتر را، از زبان ملل مختلف بررسی کنیم.

بزرگ ترین خدا در اعتقادات مختلف:

1- در اعتقادات مایاها = شاک.
2- در اعتقادات زاپوتک ها = کوچیژو
3- در اعتقادات میستک = تزاهوئی.
4- در اعتقادات آزتک = هوتزیلوپوکتلی
5- در اعتقادات اینکا = ویراکوچا
6- در اعتقادات ناهوتل = تلالوک
7- در اعتقادات قوم تورا (افریقا) = آتانا
8- در اعتقادات دوگون (افریقا) = آم ما
9- در اعتقادات مصر قدیم = آتون
10- در اعتقادات سومری = ماردوک
11- در اعتقادات سامی = آنو
12- در اعتقادات زرتشتی = اهورامزدا
13- در اعتقادات ودا = آسورا
14- در اعتقادات هند= وارونا
15- در اعتقادات آکاد= سین
16- در اعتقادات چینی = تین
17- در اعتقادات آسوری = آشور
18- در اعتقادات آرامی = آسور
19- در اعتقادات اوراتو = آردینی
20- در اعتقادات ژرمن = اودین، (ودان)
21- در اعتقادات اسلاو = آنتن
22- در اعتقادات چیپ چا - کازیکن
23- در اعتقادات یاقوت = آق تویون
24- در اعتقادات آلتای = کای راهان
25- در اعتقادات الام = کوهومبان
26- در اعتقادات مغول = کودای
27- در اعتقادات گوک ترکان = اوغان
28- در اعتقادات اویگور = تنگره خان
29- در اعتقادات یونان باستان = زئوس. -
(دایرة المعارف تاریخ ادیان - تاریخ دین، نوشته دکتر شرقیجی اوغلو - میتولوژی [تفسیر اساطیر باستانی] اثر مراد اوراز)

آفرینش انسان

در مورد خلقت انسان، مشاهده توضیحات مشابه با دین اسلام ممکن است. در موارد زیر بطور کلی عقیده پیدایش انسان، از حضرت آدم و حوا (و یا اسامی شبیه آن)، بررسی شده است: خدای بزرگ انسانی آفرید، روزی که خواب بود، شیطان سینه او را لمس کرد. لذا یکی از دنده های وی بزرگ شده و بر زمین افتاد. از آن هم زنی بوجود آمد. اسم مرد تورونگی، و اسم زن اژه بود. این داستان که از و. رودولف نقل شده، بدین صورت ادامه می یابد. خدا به دو انسان مذکور، خوردن میوه یکی از درختان را ممنوع کرده بود.
تا شیطان موضوع را فهمید. تورونگی را یافت، و به او گفت: خدا دروغ گفته است، شما باید میوه تمام درختان را بخورید. مار نگهبان، خوابیده بود. شیطان داخل دهان مار شده، از درخت بالا رفته، میوه را خورد. انسان و زنش در حال گردش بودند. شیطان به آنها گفت: از این میوه بخورید. تورونگی نخواست، ولی زن خورد. بسیار لذیذ بود.
میوه را داخل دهان شوهرش فرو کرد. خدا به اژه گفت: میوه حرام را خوردی، گوش به حرف شیطان دادی. بعد از این تو حامله خواهی شد، فرزند بدنیا خواهی آورد، و درد حاملگی خواهی کشید.
همین اعتقاد را، عیناً در دین زرتشت می توان یافت. نام اولین انسان اورتستیر، و نام زنش گایومرد توصیف شده است.
بر پایه افسانه های اساطیری ژرمن، ابتدا مرد با نام امبلا، سپس زنش به نام آسک، آفریده شده اند، و نسل های بعدی را بوجود آورده اند.
در افسانه های باستانی چین نیز همان اعتقاد موجود است اولین انسان مذکر، ینگ - یی، و زنش هموئی است.
در افسانه های اساطیری یونانی، اولین انسان با فرمان زئوس، آفریده شده، اولین مرد، اپیمته ئوس، و اولین زن پاندورا است.
در افسانه های قدیم مصر، خدا اولین مردم روی زمین را افریده و آن را شو نامیده، سپس زنش تَفرَت را خلق کرده است.
برابر افسانه های هندی، ابتدا انسانی به شکل مرد به نام آتمان آفریده شده، بعد تبدیل به دو قسمت گردیده، و قسمت دوم آن، مبدل به زن شده، با یکدیگر مزاوجت نموده و نسل های بعدی را بوجود آورده اند.
مطابق افسانه های کهن هیتیت ها، نام اولین زن، هِپات بوده است. برابر افسانه های سومری، خدا انسان را از گل آفریده، به او جان بخشیده و انسان های بعدی را بوجود آورده است. - (افسانه های اساطیری - دیوان میتولوژی - دایر? المعارف تاریخ ادیان - انحطاط ادیان، اثر ک. دمیرجی)
غیر از موضوع آفرینش، مفاهیمی مانند روح، جن، پری، شیطان، بهشت، جهنم، قیامت و پل صراط، فقط در نتیجه آگاهی از ادیان بر حق الهی، می توانند متجلی شوند واژه های فوق را در عقاید مختلف، با طرز بیان گوناگون ملل جهان، بررسی می کنیم:

1- روح:

در عقاید سومری: ادیمنو
در عقاید مصر قدیم: با
در عقاید بامبازا: یو
در عقاید اتی: گیدیم
در عقاید یاقوت: کورموس
در عقاید رومی: آنیموس
در عقاید هند: پرتا
در عقاید اویگور: تین
در عقاید هیتیت: آکان تش
در عقاید آلتای: سونه
در عقاید زرتشتی: فره وشی
(افسانه های اساطیری - دایر?المعارف تاریخ ادیان - تاریخ دین، نوشته شرقیجی اوغلو - لاروس، جلد 10)

2- جن:

در عقاید روم قدمی: جنوس
در عقاید مانی: آشکالون
در عقاید اسکاندیناوی: والکیرا
در عقاید اتروسک: توکولشا
در عقاید آکاد: لاماس سو
در عقاید آلتای: چور
در عقاید یونانی: دامون
در عقاید هندوئیسم: دمون
در عقاید اتی: اولوک کی
- (لاروس، جلد2 - افسانه های اساطیری - تاریخ دین، شرقی جی اوغلو - دیوان اعتقادات اسلامی، نوشته خنجر جی اوغلو)

3- فرشته:

در عقاید مزدا: امشاسپند
در عقاید آلتای: اوروکچی
در عقاید بابلی: هاروت
در عقاید زرتشتی: برهمن
در عقاید مسیحی: آنژگاردین
در عقاید صابی: اورته
در عقاید مانی: توآم - (دایر?المعارف تاریخ ادیان - افسانه های اساطیری - تاریخ دین شرقیجی اوغلو)

4- شیطان:

در عقاید زرتشی: اهریمن
در عقاید الام: مانیوس
در افسانه های برتون: مرلین
در زبان عبرانی: عزازیل
در عقاید اسکاندیناوی: لوکی
در عقاید بودائی: یاما
در عقاید تولتک ها: میتلان تکوتکی
در عقاید ودا: آشورا
در عقاید آلتای: ارلیک خان
در عقاید یاقوت: آرسان دولای
در عقاید سومری: ایرا
در عقاید عبرانی: هاشاتان

5- بهشت:

در عقاید هند: اسوارگا
در عقاید بودائی: سوکهاواتی
در عقاید سامی: مشونکوستا
در عقاید بودائی: نیروانا
در عقاید ژاپنی: جودو
در عقاید یونانی: السیون
در عقاید اسکاندیناوی: والهالا
در عقاید عبرانی: شئول
در عقاید قدیمی ترک: اوچماغ
در عقاید تولتگ ها: توناکو
در عقاید زرتشتی: گاروتمن
در عقاید کلت ها: آوالونیس
در عقاید بودائی لویگور: توشیتا - (لاروس، جلد 2 - تاریخ دین، شرقیجی اوغلو - افسانه های اساطیری)

6- دوزخ:

در عقاید هندی: ناراکا
در عقاید اسکاندیناوی: هلهم
در عقاید تولتک ها: میک تلان
در عقاید قدیم ترک: تامو
در عقاید ژاپنی: بومو
در عقاید بودائی لویگور: آویچی
در عقاید یونان قدیم: تارتاس
در عقاید زرتشتی: دوزخ
در عقاید مانی: بولوس
در عقاید برهمن: پاتالا
در عقاید صابئین: سوف
در عقاید عبرانی: گهه نوم
- (تاریخ دین، اثر شرقیجکی اوغلو - میتولوژی ترک - لاروس، جلد 2 - دائر?المعارف تاریخ ادیان)

دین در 135 هزار سال پیش

یکصد سال پیش ثابت شد آدم نئاندرتال، دارای عقایدی بوده که در کشور فرانسه و اسپانیا به نام موسترین مشهور است. مدارک زیادی، از قبیل نقاشی های روی دیوار و غارها، آلات و ادوات لازم برای دفن اموات، و وسائل متنوع آمده، حتی شواهدی در دست است، که نشان می دهد انسان نئاندرتال، دارای فرهنگ و نوعی خط مخصوصی بوده است. معتقد به دین بوده، به دنیای آخرت ایمان داشته، و مردگانش را در قبرستان با سنگ مزارهای منظم، دفن می کرده است. در پایان تحقیقات و بررسی های الکساندر ملوشاک، عضو موزه هاروارد، اعلام شد که حجازی های انجام شده بر روی صخرها، حدود یکصد و سی و پنج سال قدمت دارد.

واقعه ی طوفان

در حفاری های سال 1872 در منطقه ی قویونجق کتبیه های سلاطین آشور در شهر نینوا کشف شد. در کتیبه ای به خط میخی داستان بابلی گیلگمش پادشاه اوردک نوشته شده است: گیلگمس به اوتنا پیشتیم بر می خورد و از او می پرسد چگونه بی مرگی را به دست آورده است او می گوید: خدایان قصد داشتند با طوفان انسان ها را نابود کنند.
ثه آ، اوتنا را از تصمیم خدایان آگاه می سازد و به او می آموزد قایقی ساخته خانواده و حیوانات خود را در آن جا دهد. کشتی ساخته شد، داخل کشتی نمود. سپس طوفان عظیمی برخاسته، و باران تند وسیل آسانی، شروع به باریدن کرده بود. رعد و برق، چنانچه گوئی آسمان دیوانه شده باشد غریو وحشتناکی داشت. تمام جهان بسان قیر، در تاریکی فرو رفته بود. بعد از هفت شبانه روز، اوضاع به حال عادی بازگشت. با عقب نشینی آبها، کشتی در قله کوه نیسیر، برخاک نشست. شش روز بعد، قهرمان داستان، یک کبوتر، سپس یک پرستو و به دنبال آن دو یک کلاغ، به پرواز در آورد.
هیچکدام از آنها، بازنگشتند. او از موضوع، نزدیک بودن خشکی را حدس زده و از کشتی بیرون آمده بود.
هزاران سال پیش، وقوع طوفان در شرق قدیم حتمی به نظر می رسید. در این مورد، داستان آسوری ها، بسیار شبیه بابلی هایست، به جای قهرمان داستان، ایزدوبار نشسته است. داستان های طوفان، در جهان بسیار زیاد است. در آسیا سیزده، در اروپا چهارده، افریقا پنج، استرالیا و جزائر جنوب نه، و در آمریکای مرکزی و جنوبی و شمالی، روی هم رفته سی و هفت داستان وجود دارد.
برابر روایات قوم آزتک، مدت زمان طوفان بین پنج روز الی پنجاه و دو سال بوده است. علت آن علاوه بر ریزش باران های سیل آسا، نزول برف، و کولاک بی حد و حصر بوده است.
سومری ها، تاریخ خود را براساس حادثه طوفان، به دو قسمت قبل، و بعد از طوفان تقسیم بندی نموده اند. از وقوع طوفان، حتی در افسانه های قوم سرخپوست آمریکای جنوبی، که با دریا فاصله زیادی دارند نیز، بحث شده است. در داستان های قوم آلتای، طوفان چنین تشریح می شود:
خدا به مردی به نام نوما، طوفان قریب الوقوعی را خبر داده به او یادآور شد تا یک کشتی بسازد. نوما، در دامنه تپه ای، یک کشتی ساخت. انسان ها و حیوانات (از هر کدام یک جفت) را، در کشتی جا داد. بعد، از رودخانه، دریا، و از زیرزمین، آب شروع به فوران نمود. کشتی در آب غوطه ور شد. باران نیز شروع به بارش کرد. سرانجام باران قطع، و آبها عقب نشینی کرده و کشتی در کوه چومودای، بر زمین نشست. (میتولوژی ترک - دیوان اعتقادات اسلامی - لاروس - نشریه علم و تکنیک شماره 121، نوح، طوفان و حقایق، اثر فرد وارشو)
در افسانه های قدیم یونان، واقعه طوفان بدین صورت عنوان گردیده است:
زئوس، افراد گناهکار را محکوم به نابودی توسط طوفان نموده بود. از این قوم فقط دو - کالیون، و زنش پیرها، نجات یافتند، چون به وی، ساختن یک کشتی سفارش شده بود. زن و شوهر نه روز پس از سوار شدن به قایق، در کوه معروف پارناسوس، فرود آمده و از زئوس، خواستند انسان های دیگری بیافریند.
این داستان، با همان محتوی در فیلیپین، آمریکا جنوبی، شمال آسیا، افریقا، اندونزی و مالزی و... بازگو می شود. تقریباً در میان مطالب داستان ها، فرقی به چشم نمی خورد.

اثبات طوفان از نظر زمین شناسی و باستانشناسی

در سال 1877، برای حفاری های باستان شناسی و مطالعات لازم، در منطقه مزوپوتامیه دانشگاه پنسیلوانیا بودجه ای تخصیص داد. حاصل این اقدامات، کشف پنجاه هزار لوحه قدیمی بود که هنوز هم بررسی آنها، ادامه دارد. در نوشته های میخی یک لوحه، که 3700 سال قدمت داشت به خبر دیگری از داستان طوفان برخورد شد.
بعدها، در سال 1922، سرلئونارد وولی، باستان شناس انگلیسی، در میان بیابان موجود در بین شهر بغداد و بندرصره حفاری های انجام داد. برج شکسته معبد بزرگی را یافت که نشانگر محل شهر اور "UR" یکی از شهرهای سومری ها بود. با پیشروی حفاری ها به طرف اعماق زمین، به یک کشف بزرگ، نائل شده و گورستان درباریان شهر اور را یافتند. در درون قبور، تابلوهای حیرت انگیزی که به طرز ماهرانه ای پرس شده بود و مقدار زیادی مدارک تاریخی، به دست آمد. باستان شناسان سپس به کتیبه هایی برخوردند که در آن صورت اسامی پادشاهان اور و خاندانشان نوشته شده بود. محققان، سپس مصمم گردیدند که حفاری ها را تا زیر قبور ادامه دهند. مدتی بعد، با یک طبقه گل تمیز روبرو شدند. با گذشتن از طبقه گل که 2/5 متر ضخامت داشت، مجدداً حفاری ها را متوجه اعماق زمین کردند. ناگهان با یک رشته آلات و ادوات ساخته شده، از قبیل ظروف سفالی، کوزه های شکسته و غیره، مواجه گشتند، که با شست و شو و تمیز نمودن آنها، مدنیتی که در زیر خاک مدفون گردیده بود، کشف شد.
تجزیه های میکروسکوپی و تحقیقات بعدی، نشان داد که تمدن سومری ها، در ابعاد بسیار وسیع، قربانی طوفان سهمگینی گردیده و از بین رفته است. یکی دیگر از دلائل مهم وقوع طوفان، یافته شدن فسیل های زیادی در بزرگ ترین قله جهان، اورست است. در آنجا مقدار قابل توجهی گوش ماهی و پوست خرچنگ کشف شده بود. علاوه از آن، در سایر قلل کوه ها نیز، فسیل های مذکور مشاهده گردیده است.
فرمایشات قرآن کریم، در مورد هجوم سیلاب در سطحی گسترده، مو به مو با دلائل و مدارک زمین شناسی به اثبات رسید.

آخرالزمان

در افسانه های قدیمی یونان، تاریخ انسان به پنج دوره زیر تقسیم شده بود:
1. دوره طلائی 2- دوره نقره ای 3- دوره برنزی 4- دوره قهرمانان 5- دوره آهن عصر طلایی، دوره رفاه، آسایش، خوشبختی و برکت بود. در دوره های بعدی، زشتی ها و بدی ها رخ نشان داده و با گذشت ایام، با سایر عوامل جا عوض می کرد. تا اینکه در دوره آهن، بحد اشباع می رسید. هسیودوس، این دوره را، به عنوان دوره تلخی ها، جنگ ها، مرارت ها و ناخوشی معرفی می نماید. دوره بعدی، دوباره دوره طلائی خواهد بود انسان ها برادروار در کنار یکدیگر، به زندگی خود ادامه خواهند داد.
در افسانه های هند قدیم نیز، دوره ها حالت مشابهی با ادوار مذکور، نشان می دهد.
بنا به عقیده آنان، زندگی بشر، در اعصار مختلفی طبقه بندی شده است. اولین دوره کریتایوگا (عصر طلایی) است. در این عصر انسان ها طویل العمر بوده، بدی، کینه، نفرت، غرور و مانند آن پیدا نمی شود. در دوره بعدی، ترتایوگا، درستی و امانت داری، کم می شود. در دوره دواپرایوگا بشر از اصالت دور می شود و انحرافات بروز می کند. خوبی ها به انتها می رسد و انحطاط شروع می شود. در نهایت هم، ناخوشی و فلاکت و ذلت، خود را ظاهر می سازد. دوره کالی یوگا (دوره آهن)، دوره انحطاط است. ترس، مرض، فقر و گرسنگی، حاکم بر مقدرات بشر است. از پی آن، دوباره دوره ی کریتایوگا ظاهر خواهد شد. عصر کمال و زیبائی ها، مجدداً از راه خواهد رسید.

قیامت و پل صراط

قیامت: اعتقادات قوم آلتای بر این بود که روزی دنیا به آخر رسیده و ویران خواهد شد. آن را به نام دوره سدکننده نامیده اند. زندگی بر روی کره زمین دائمی نبوده، انسان ها، حیوانات و نباتات، از روی آن محو خواهند شد. با رسیدن این دوره، جرم ها زیاد گشته، ترس از خدا، از بین می رود.
بنا به اعتقادات ژرمن، روزی خواهد رسید که تعداد مجرمان و گناهکاران رو به فزونی خواهد گذاشت، و سعادت و نیک بختی، از دنیا رخت برخواهد بست. خورشید رو به تاریکی خواهد گذاشت دریاها طغیان نموده و روی زمین را خواهند گرفت.
ستاره ها از آسمان سقوط خواهند کرد. در اثر حرارت زیاد، همه موجودات از بین خواهند رفت. بعد، دوباره انسان زنده خواهد شد.
پل صراط: یکی از اعتقادات باقیمانده از ادیان توحیدی، در میان مذاهب تحریف شده، پل صراط است. عموماً از پل باریکی صحبت می شود که برای ورود به بهشت، بعد از مرگ باید از آن گذشت.
برابر عقاید ژرمن، مردگان برای ورود به دیار خوشبختی، بایستی از پل طلایی که بر روی رودخانه گژول زده شده، عبور کنند. گناهکاران موفق به این کار نخواهند شد و از طرف موجودی به نام گارم به کیفر خواهند رسید.
در اعتقاد اینکاها، مردگان از روی پلی که از مو ساخته شده، و در زیر آن دریای بسیار عمیقی وجود دارد، باید بگذرند.
در دین زرتشت، همانگونه که در کتاب وندیداد آمده، برای ورود به بهشت، گذشت از روی پلی به نام رشنو لازم است. در عقاید اسکیموها نیز، درباره پلی که از یخ ساخته شده، صحبت شده است. ایمان به پل صراط، در اعتقادات یونانیان قدیم، آنگلوساکسون ها، اقوان اوژیبوا وقبائل فوکس آمریکای جنوبی، و در اعتقادات قوم کاچین و دایاک کشور اندونزی دیده می شود. این پل سعب آلعبور در بعضی عقاید از شمشیر و در بعشی از تارمو، ساخته شده است.

انبیا

اساس ادیان، اغلب توسط یک فرد مطلع و آگاه، ریخته شده است. به عقیده عموم، این مسئولیت، یعنی آگاه ساختن و راهنمایی مردم در امور زندگی و ارائه قوانین، ایده آل، از طرف خداوند به وی محول گردیده است.
نام این شخص را بررسی کنیم:
آزتک ها از پیغمبری سفیدپوست، با ریش سفید بلند بحث می کنند که نام وی کوئت زال کواتل است. همانطور که می دانیم بومیان آمریکا کوسه بوده، ریش و سبیل در نمی آورند و سرخپوست می باشند. این پیغمبر، خارج از این قوم بر آنان وارد شده و دین یکتاپرستی را در این منطقه به مردم قبولانده و رواج داده است. (لاروس، جلد اول، صفحه 613)
نام این شخص، در قوم مایا، کوکل کان است. (تاریخ دین، نوشته شرقی جی اوغلو، صفحه 102)
در کشور پرو، این شخص به نام اراک کوکا نامیده می شود. اساس علم نجوم و سیستم تقویم را، این شخص به قوم خود یاد داده بوده است.
پیغمبر قوم موسیکا ایندین، بوچیا نامیده می شد. او صنعت نساجی را به سرخپوستان یاد داده و قوانین مقدسی برای آنان آورده است. (تاریخ دین، دکتر شرقیجی اوغلو)
در قوم اینکا، نام این شخص «مانکو کاپاک» بوده و صفت نبوت به وی داده شده است. (لاروس، جلد8، صفحه 318)
پیغمبر قوم تزکوکو، به نام نزاهوال کویوتل، یعنی کویوتل روزه دار، نامیده می شد. (نشریه علم و تکنیک 1980، صفحه 30)
بررسی آثار باقیمانده معابد عظیم آمریکا جنوبی؛ روشن می کند که ابتدا این بناها، به منظور احداث رصدخانه ساخته شده، در این خصوص، مدارکی در دست است که نشان می دهد، آنها موفق به کشف مسائل نجومی زیادی شده اند. ابتدا با این رصدخانه ها، نظام شکوهمند حرکت ستارگان و سیارات فضا را کشف نموده، بعد با تحولاتی که در دینشان ظاهر گردیده، رصدخانه ها، تبدیل به معابد به پرستشگاه هایی شده، که در آن قربانی های خود را تقدیم می کردند.
در افسانه سومرها، از یک شخص با ریش دراز، که تاج دو شاخه ای بر سر می نهاده، صحبت شده است این شخص که نامش «نین - گرسو» می باشد. بعدها با اوصاف خدائی توصیف گردیده، که با ارابه مخصوصی در میان قبایل مختلف می گشته و دشمنانش را با گرز خود از بین می برده است.
در مسلک بودائی آورنده دین، سیدهارتا - گوتاما است. سومری ها این شخص را سارگون نامیده اند. (نشریه علم و تکنیک 1980، صفحه 30)
مسلمانان موظف نیستند به افرادی غیر از بیست و چهار رسولی که اسامی آنان به عنوان نبی در قرآن درج است، لقب پیغمبری دهند. به خصوص در مورد اشخاص فوق الذکر، دادن عنوان پیامبری به آنان، جایز نیست. ولی با عنایت بر اینکه، یکصد و بیست و چهار هزار نبی، به جهان بشریت فرستاده شده، و نیز شباهت بعضی از اعتقادات اقوام مختلف با عقاید اسلامی، می توان گفت حداقل بقایای یک دین برحق، در دوره این اشخاص، موجود بوده است.

عبادت

همان طوری که، نماز در دین اسلام واجب شمرده شده، در سایر ادیان بر حق نیز نماز گزاردن یکی از عبادات محسوب می شده است. این مسئله را قرآن کریم، بدین صورت بیان می فرماید:
«هر کار نیکو (از انوع عبادات و خیرات) به خصوص اقامه نماز و ادای زکات، به آنها وحی کردیم.» (سوره انبیاء آیه 73)
در شکل و آداب مذاهب تغییر یافته، بقایای دین برحق، موجودیت خود را حفظ نموده است. اقوام قدیمی سامی، در موقع عبادت به سمتی متوجه می شدند. در تورات (دانیال نبی 6 - 10) از حضرت دانیال در حالی که روزی سه بار به سمت قدس عبادت می کرده، صحبت شده است. همان گونه که مفهوم قبله دار ادیان قدیمی موجود بوده، در عباداتشان نیز، حالات مختلف نماز دیده شده است. به خصوص حالت سجده کردن، در تورات چنین بیان شده است:

نحمیا، باب 9، آیه 3، صفحه 485:

« و در یک ربع روز، از تورات یهوه، به ذکر خداوندشان پرداخته، و یک ربع دیگر، برای اعتراف به گناهان خود، به خداوند سجده نمودند.»
در آیه 7 باب 40 کتاب اشعیاء نبی نیز از سجده کردن سخن به میان آمده، همچنین در مزمور، تنها نسخه موجود کتاب زبور حضرت داود که تحریف شده، از سجده کردن به سمت معینی بحث گردیده است.

مزامیر، باب 138، آیه 2:

«به سوی معبد مقدست، سجده می کنم، و به خاطر عنایت و حقیقت، شکرگزار نامت هستم.»
علاوه بر آن، در آیات 22 و 29 همان کتاب و آیه 2 مزمور 29، و آیه 4 مرموز 64 و آیه 5 مزمور 85، برخی از آداب نماز دین اسلام را می توان ملاحظه کرد. در آداب دینی آکادها، بودائی ها، مصریان قدیم، می توان صحنه های سجده کردن را مشاهده نمود.
وجود وجوه تشابه را در عبادات اقوامی که در ادوار مختلف و در مناطق دور از هم زیسته اند، نمی توان تصادفی تلقی کرد. می توان گفت آموزش و ادای این مفاهیم، که با اعتقادات اسلامی نیز توافق نشان می دهد، بر اثر نشر دین برحقی به وقوع پیوسته است.
در غیر اینصورت، تنظیم آداب و سنن و افکار دینی، که تشابهات و همانندی های زیادی در بین آنان بچشم می خورد، در مناطق مختلف جهان، با الهام از نیروی خیال، امکان پذیر نمی باشد.
تحقیقات جامع و علمی بر روی مذاهب تغییر ماهیت یافته که موارد متناقض و انحرافی زیادی در آنها دیده می شود، نشان داده است سیستم های اعتقادی مذکور، تا ظهور دین اسلام، نه در معرض اولسیون بلکه در معرض تغییر ماهیت قابل رؤیت و قابل ثبوت با ادله گوناگون بوده اند، نمی توانند به عنوان منبع اصلی دین اسلام مورد قبول قرار گیرند. دینی که کتابش یعنی قرآن کریم، کوچک ترین تناقضی در برندارد.
قرآنی که حتی در عصر کامپیوتر نیز، بشر قادر نیست جمله مشابه یکی از آیات آن بسازد، قرآنی که چهارده قرن پیش، بسیاری از معماهای علمی، فنی، تکنولوژیکی بشر را به طور صریح پاسخ گفته است.

پی نوشت ها :

*. ASSOMPTION
*. بنا به اعتقادات اسلامی حضرت عیسی مسیح به قتل نرسیده، بلکه به امر خدا به آسمان ها عروج فرموده است.

منبع: مبانی فراماسونری ترجمه: جعفر سعیدی تألیف: گروه تحقیقات علمی ترکیه [یحیی هارون]؛ نوبت چاپ: چاپ ششم بهار 1391 شمارگان: 2000